زبان مادرى و دوزبانگی
زبان مادرى: همانطور که از اسمش برمىآید، زبان مادرى یعنى زبانى که کودک از مادر خود براى اولین بار مىشنود، آن را از بدو تولد فرا مىگیرد و دنیا را به آن زبان کشف میکند. ولى در دنیای امروز که مهاجرت پدیدهای فراگیر شده است، این اصطلاح میتواند گمراهکننده باشد، چراکه زبان مادرى دیگر لزوما مهمترین و اصلیترین زبان در زندگی کودک نیست و کودکان مهاجر لزوما دنیا را به زبان مادری کشف نمیکنند. از این رو امروزه زبانشناسان به جاى زبان مادرى اصطلاح “زبان اول” را بکار مىبرند، زبانى را که فرد پس از آن یاد مىگیرد زبان دوم مىنامند. امروزه زبانشناسان و روانشناسان بسیاری بر این باورند که زبانِ اولِ کودک شکل دهندهی بخشی از هویتِ فردی، اجتماعی و فرهنگی او است. براین اساس فراگیری زبان مادری به عنوان زبانِ نخستِ کودکِ مهاجر یک ضرورتِ انکارناپذیر است.
دوزبانگی: زبانشناسان تعاریف و طبقهبندیهای متفاوتی برای دوزبانگی مطرح کردهاند، اما به بیان ساده، دوزبانگی به معنی تسلط داشتن به دو زبانِ متفاوت و نیز استفاده از هر دوی آنهاست. یک فرد دوزبانه میتواند بسیار راحت و روان به هر دو زبان صحبت کند، فکر کند، خواب ببیند و بر حسب ضرورت از هر یک از دو زبان به تناوب استفاده کند.
انواع دوزبانگی: دوزبانگی معمولا به دو شیوهی «طبیعی» و«آموزشی» امکان پذیر است.
شیوهی اول: دوزبانگیِ طبیعی (همزمان): در دوزبانگی طبیعی یاهمزمان نوزاد از ابتدای تولد و یا در طول رشد در معرض هر دو زبان قرار میگیرد. در نتیجه بدون هیچگونه آموزش رسمی هر دو زبان را فرا میگیرد و میتواند به هر یک از دو زبان مورد نظر به راحتی صحبت کند و آنچه را که میشنود درک کند. خوب است به این نکته توجه کنیم که سالهای اولیه زندگی کودک دوران طلایی رشد اوست. از بدو تولد تا ۳ سالگی کودک از حساسیت شنیداری بسیار بالایی برخوردار است و مغز و ذهن او درست مانند یک اسفنج هر چه را که میشنود (به زبان مادری و نیز دیگر زبانها) جذب کرده و مانند ضبط صوت به ذهن میسپارد. چنانچه مایل هستید فرزندتان بهطور طبیعی دو زبانه بشود، لازم است او را از دوران جنینی و یا بدو تولد در معرض هر دو زبان قرار دهید.
شیوهی دوم: دوزبانگی آموزشی (پیدرپی): دوزبانگی آموزشی یا پیدرپی هنگامی میسر میشود که کودک ابتدا زبان مادریِ خود را تا حد مشخصی به خوبی فراگرفته باشد، و پس از آن برای یادگیری زبان دوم آموزش ببیند. مهمترین تفاوت این شیوه با دوزبانگی طبیعی در این است که در دوزبانگی طبیعی، نوزاد/کودک را به طور مستقیم آموزش نمیدهیم، بلکه او را تنها در معرض زبان دوم قرار میدهیم. ولی در شیوهی دوم که همان دوزبانگی آموزشی است، میبایست زبان دوم را به کودک آموزش داد.
مزایای دوزبانگی: دوزبانگی مزایای متعددی دارد که ما در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
-
زبان دوم پنجرهایست رو به یک فرهنگ جدید با آداب و رسومی متفاوت که افق دید کودک را گسترش میدهد و به او کمک میکند تا در مواجهِ با چالشهای زندگی منعطف باشد، از زاویای متفاوت یک قضیه را بررسی کند و راهحلهای موثرتری پیدا کند. به بیانی، دوزبانگی میتواند با خود غنای فرهنگی و نیز خلاقیت به همراه بیاورد
-
از دیگر مزایای دوزبانگی میتوان به کسب مهارتهای اجتماعی-احساسی اشاره کرد. دوزبانگی کمک میکند کودکان پیوند محکمتری با خانواده، فرهنگ و جامعهی خود برقرار کنند. این پیوندها کلیدهای شکل گیری عزت نفس و هویت در کودکان هستند.
-
افزایش عزت نفس و نیز کنترل شناختی (توانایی تغییر بین مجموعهاي از پاسخها، یادگیري از اشتباهات، ارایهي راهحلهای جایگزین، تقسیم توجه و پردازش مداوم اطلاعات)
-
دوزبانگی کمک میکند تا انسان زبان اولش را بهتر درک کند و زاویه دیدش برای بیان افکار و خواستههایش به زبان اول گسترش یابد.
-
دوزبانگی در شکل گیری “توانایی تفکر منطقی” در کودکان نقش به سزایی ایفا میکند.
-
موفقیت تحصیلی از دیگر مزایای کودکانی دوزبانهای است که زبان مادری خود را به خوبی فراگرفتهاند.
-
کودکان دوزبانه بیشتر بر احوالات خود کنترل دارند، که این خود یکی از نمایههای موفقیت در مدرسه و سپس در جامعه است.
-
مغز همچون ماهیچهای است که فراگیری/یادگیری زبان دوم آن را تمرین میدهد و تقویت میکند. دوزبانگی با تحریک سلولهای عصبی و ایجاد شبکههای نورونیِ جدید تواناییهای مغزی و عملکرد ذهنی را افزایش میدهد، سبب افزایش سرعت پردازش ذهنی میشود (حتی در ماههای اولیه تولد) و توجه، تمرکز و نیز حافظهی کوتاه مدت را تقویت میکند.
-
به واسطهی گسترش شبکههای نورونی در مغز، دوزبانگی میتواند تا حدی به عنوان مانعی بر سر راه نگرشهای متعصبانه عمل کند. به عبارتی دوزبانگی به درک و پذیرش تفاوتها ( یا همان شکل گیری یک ذهنیت باز و منعطف در انسان) کمک میکند.
-
افزایش فرصتهای شغلی.
-
آثار مثبت دوزبانگی بر فعالیتهای مغزی انسان در یک بازهی زمانی گسترده (از دوران کودکی تا کهنسالی) نمایان میشود. دوزبانگی میتواند بروزِ بیماریهایی همچون آلزایمر و دمانس (تحلیل تواناییهای مغزی) در سنین کهنسالی را به تعویق بیندازد. علاوه بر این، دوزبانگی میتواند روند بهبود بیماران پس از سکتهی مغزی را سرعت بخشد.
-
و بسیاری دیگر
کودک، مهاجرت و دوزبانگی
کودكان به سبب برخورداری از ذهنی که همچون اسفنج همه چیز را جذب میکند، میتوانند پس از مهاجرت به هر یک از دو شیوهی بالا دو زبان را به خوبي فرا بگيرند و یک کودک دوزبانهی موفق باشند. البته بیشتر اوقات کودک مهاجر به یکی از دو زبانی که در معرض آنها قرار دارد تسلط بیشتری پیدا میکند. در اینصورت به زبانی که کودک تسلط بیشتری دارد « زبان برتر» میگویند. زبـان برتـر میتواند در گذر زمان تغيير كند. برای مثال در خانوادههای مهاجر در ابتـدا زبـاني كه در خانـه كاربرد دارد زبان برترِ کودک است. ولي پس ازاینکه مدتی از ورودِ كودک بـه مدرسه و یا مهدکودک گذشت، زبان برتر او از زبانِ خانواده (برای مثال فارسی) به زبانِ جامعه (برای مثال آلمانی) تغيير میکند. و در بسیاری از موارد در این مرحله کودک عمداً از صحبت به زبان رایج در خانه سرباز میزند. در این مرحله
در صورتی که والدین از ترفندهای کارامد برای بقا و پیشرفتِ زبانِ اول کودک استفاده نکنند،
کودکِ مهاجر به مرور زمان تواناییهای زبانِ اولِ خود را از دست میدهد .
و این ناتوانی میتواند بر شکلگیری عزت نفس و هویت فردی و فرهنگی کودک مهاجر آثار نامطلوبی برجا بگذارد. بنابراین برای تربیتِ فرزندِ دوزبانهی موفق آگاهی والدین از چگونگی و زیر و بم کار نقشی بسیار مهم ایفا میکند. ما در این پروژه چگونگیِ تربیتِ فرزندِ دوزبانه و شیوهی صحیحِ مواجه با چالشهای این مسیر را در هفت قدم به زبانی ساده توضیح دادهایم. برای اطلاع از این هفت قدم میتوانید به اینجا مراجعه کنید. .